loading...

محسنیون ۱۱۰

Content extracted from http://mohsenioun110.blog.ir/rss/?1738851005

بازدید : 697
سه شنبه 11 فروردين 1399 زمان : 2:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

نحوه صحیح نهی از منکر

شیخ حر عاملی رضوان الله علیه روایت کرده است:

[ ٢١١٥٥ ] ٤- وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن سنان ، عن محفوظ الاسكاف ، عن أبي عبدالله في حديث ـ انه أنكر على رجل أمرا فلم يقبل منه فطأطأ رأسه ومضى.

امام صادق علیه السلام شخصی را نهی از منکر کرد آن شخص سخن امام علیه السلام را نپذیرفت امام علیه اسلام سرش را تکان داد و رفت.

وسائل الشیعة، تالیف شیخ حر عاملی، جلد ۱۶، صفحه ۱۲۸، چاپ موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث

محسنیون ۱۱۰

پی نوشت: در اینجا شاهد هستیم که امام علیه السلام هیچ برخورد فیزیکی با آن شخص نداشت.

اصلا شخصی که منکری در نظرش زشت و ناپسند نباشد، نهی از منکر او هیچ وجهی ندارد چرا که نهی از منکر به مومنی اختصاص دارد که پند می‌گیرد یا جاهلی که از حکم شرعی اطلاعی ندارد. «إنما یؤمر بالمعروف وینهى عن المنكر مؤمن فيتعظ ، أو جاهل فيتعلم» (التهذیب، جلد ۶، صفحه ۱۷۸)

و در روایت دیگری آمده است که امام صادق علیه السلام می‌فرمایند نگاه به سر [زنان] اهل تهامة [اطراف مکه]، عرب‌های بادیه‌نشین، حواشی شهرها و بی‌دینهای غیرعرب اشکالی ندارد، زیرا زمانی که نهیشان می‌کنند قبول نمی‌کنند.

صحیحة عباد بن صهیب: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) یقول : لا بأس بالنظر إلى رؤوس أهل تهامة والأعراب وأهل السواد والعلوج، لأنهم إذا نهوا لا ینتهون. (الکافی، جلد ۵، صفحه ۵۲۴، حدیث ۱، الفقیه، جلد ۳، صفحه ۳۰۰، حدیث ۱۴۳۸)

بازدید : 837
پنجشنبه 21 اسفند 1398 زمان : 5:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

دیدگاه شیخ علی نمازی شاهرودی رضوان الله علیه در مورد ابن عربی

آیت الله شیخ علی نمازی شاهرودی رضوان الله علیه می‌نویسد:

ابن العربي : هو محي الدين ، صاحب الفتوحات المكية والفصوص ، من أركان المتصوفة ، له دعاوي فاسدة وكلمات مضلة ، ذكرنا بعضها في كتابنا " تاريخ فلسفه وتصوف " . وتقدم شطر منها في " حيى " بعنوان محي الدين . مات سنة ٦٣٨ ، وله ذموم وخرافيات ، كما في البحار . نقله هنا في السفينة "

ابن عربی: او محی الدین، صاحب فتوحات مکیه و فصوص می‌باشد. وی از ارکان متصوفه و صاحب ادعاهای فاسد و سخنان گمراه کننده می‌باشد که برخی از آنان را در کتابمان «تاریخ فلسفه و تصوف» بیان کرده‌ایم. برخی از آنان در ماده «حیی» به عنوان محی الدین بیان شد. وی در سال ۶۳۸ هجری قمری مرد. مذمت‌ها و خرافیاتی برای وی می‌باشد همچنان که در کتاب «بحار الانوار» آمده است. آنان را [شیخ عباس قمی‌رضوان الله علیه] از اینجا در کتاب «سفینة البحار» نقل کرده است.

مستدرک سفینة البحار، تالیف شیخ علی نمازی شاهرودی، جلد ۷، صفحه ۱۴۴-۱۴۵، چاپ موسسه النشر الاسلامی

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 633
چهارشنبه 20 اسفند 1398 زمان : 4:42
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

صوفیه در کلام امام‌هادی علیه السلام

عنه [السيّد المرتضى الرازيّ] أيضا بسنده عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطّاب قال: كنت مع الهادي عليّ بن محمّد عليهما السّلام في مسجد النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، فأتاه جماعة من أصحابه منهم أبو‌هاشم الجعفري رضي اللّه عنه و كان رجلا بليغا و كانت له منزلة عظيمة عنده عليه السّلام، ثمّ دخل المسجد جماعة من الصوفية و جلسوا في جانب مستديرا و أخذوا بالتهليل فقال عليه السّلام: لا تلتفتوا الى هؤلاء الخدّاعين فانّهم حلفاء الشياطين و مخرّبوا قواعد الدين، يتزهّدون لراحة الأجسام و يتهجّدون لتصييد الأنعام، يتجوّعون عمرا حتّى يديّخوا للايكاف حمرا، لا يهلّلون الاّ لغرور الناس و لا يقلّلون الغذاء الاّ لملا العساس و اختلاس قلب الدّفناس، يتكلّمون الناس باملائهم في الحبّ و يطرحونهم بأداليلهم في الجبّ، أورادهم الرقص و التصدية و أذكارهم الترنّم و التغنية، فلا يتبعهم الاّ السفهاء و لا يعتقد بهم الاّ الحمقاء، فمن ذهب الى زيارة أحد منهم حيّا أو ميّتا فكأنّما ذهب الى زيارة الشيطان و عبدة الأوثان، و من أعان أحدا منهم فكأنّما أعان يزيد و معاوية و أبا سفيان، فقال له رجل من أصحابه عليه السّلام: و إن كان معترفا بحقوقكم؟قال: فنظر إليه شبه المغضب و قال:ردع ذا عنك، من اعترف بحقوقنا لم يذهب في عقوقنا، أما تدري انّهم أخسّ طوائف الصوفيّة و الصوفيّة كلّهم من مخالفينا و طريقتهم مغايرة لطريقتنا و إن هم الاّ نصارى و مجوس هذه الأمّة اولئك الذي يجهدون في إطفاء نور اللّه و اللّه يتمّ نوره و لو كره الكافرون.

ابن حمزه و سید مرتضی رازی رضوان الله علیهما از شیخ مفید قدس سره به واسطه‌ای نقل کرده‌اند که او به سند خود نقل نموده از محمد بن حسین بن ابی الخطاب رحمت الله علیه که از خواص چند امام معصوم است که او گفت: با حضرت امام‌هادی علیه السلام در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بودم که جماعتی از اصحاب آن حضرت نزدش آمدند. یکی از ایشان ابو‌هاشم جعفری بود که مردی فصیح و بلیغ بود و نزد آن حضرت، موقعیتی ویژه داشت. سپس جماعتی از صوفیه داخل مسجد شدند در قسمتی حلقه‌وار نشستند و به ذکر «لا اله الا الله» مشغول شدند. آنگاه امام عليه السلام فرمودند: به این فریب‌کاران و حیله‌گران توجه نکنید؛ که این‌ها جانشینان و هم‌پیمانان شیاطین و خراب‌کنندگان اساس و پایه دین می‌باشند؛ برای راحتی و آسایش بدن‌هایشان زهد می‌ورزند [و از تحمل زحمت در طلب روزی حلال، شانه خالی می‌کنند و از دست‌رنج دیگران می‌خورند] برای شکار ساده‌لوحان و ظاهربینان شب‌زنده‌داری می‌کنند. عمری گرسنگی می‌کشند تا ساده‌لوحان را برای سوار گرفتن رام کنند [و مرید بتراشند]. لا اله الا الله نمی‌گویند مگر برای فریب مردم. کم نمی‌خورند مگر برای پر کردن کاسه‌ها و ربودن دل احمقان. اوراد و اذکارشان، رقصیدن و کف زدن، و آواز خواندن و تغنی کردن است. بدین ترتیب، جز سفیهان، از آن‌ها پیروی نمی‌کنند و جز احمقان، به آن‌ها نمی‌گروند. با اینحال، هر کس به زیارت یکی از ایشان، چه زنده و چه مرده آن‌ها برود، چنان است که گویی به زیارت شیطان رفته و به عبادت بتان پرداخته، و هر کس یکی از ایشان را یاری کند، چنان است که گویی یزید و معاویه و ابوسفیان لعنت الله علیهم را یاری کرده است. یکی از اصحاب از آن حضرت پرسید: اگرچه آن صوفی حقوق و امامت شما را بشناسد و به آن اقرار کند؟ (یعنی شیعه باشد) پس آن حضرت مانند شخص خشمگین به او نگریست و فرمود: این گفتار را رها کن! آن کس که به حقوق ما معترف است و اقرار کند، در مسیر نافرمانی و تمرد از ما قرار نمی‌گیرد. آیا نمی‌دانی که این طایفه، پست‌ترین طایفه‌های صوفیه‌اند؟ تمام فرقه‌های صوفیه از مخالفان ما می‌باشند و راه و روششان غیر راه و روش ماست، و نیستند ایشان مگر نصاری و مجوسان این امت. همین طایفه‌های صوفیه‌اند که برای خاموش کردن نور خدا می‌کوشند، ولی خداوند نور خود را کامل می‌کند هرچند کافران را خوش نیاید.

سفینة البحار، تالیف شیخ عباس قمی، جلد ۳، صفحه ۱۴۵-۱۴۶، چاپ مجمع البحوث الاسلامیة

محسنیون ۱۱۰

حدیقة الشیعة، تالیف مقدس اردبیلی، جلد ۲، صفحه ۷۹۹-۸۰۰، چاپ انتشارات انصاریان

محسنیون ۱۱۰

الاثنا عشریة، تالیف شیخ حر عاملی، صفحه ۲۸-۲۹، چاپ دار الکتب العلمیة

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 920
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 4:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

دیدگاه شیخ نعمانی در مورد کتاب شریف سلیم بن قیس هلالی معروف به اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله

شیخ ابی زینب نعمانی رضوان الله علیه در پاسخ به به کسانی که به روایات کتاب شریف سلیم بن قیس هلالی رضوان الله علیه خدشه وارد می‌کنند می‌نویسد:

وليس بين جميع الشيعة ممن حمل العلم ورواه عن الائمة (عليهم السلام) خلاف في أن كتاب سليم بن قيس الهلالي أصل من أكبر كتب الاصول التي رواها أهل العلم من حملة حديث أهل البيت (عليهم السلام) وأقدمها لان جميع ما اشتمل عليه هذا الاصل إنما هو عن رسول الله (صلى الله عليه وآله) وأمير المؤمنين (عليه السلام) والمقداد وسلمان الفارسي وأبي ذر ومن جرى مجراهم ممن شهد رسول الله (صلى الله عليه وآله) وأمير المؤمنين (عليه السلام) وسمع منهما، وهو من الاصول التي ترجع الشيعة إليها ويعول عليها، وإنما أوردنا بعض ما اشتمل عليه الكتاب وغيره من وصف رسول الله (صلى الله عليه وآله) الائمة الاثنى عشر ودلالته عليهم وتكريره ذكر عدتهم، وقوله " إن الائمة من ولد الحسين تسعة تاسعهم قائمهم ظاهرهم باطنهم وهو أفضلهم " وفى ذلك قطع لكل عذر، وزوال لكل شبهة، ودفع لدعوى كل مبطل، وزخرف كل مبتدع، وضلالة كل مموه ; ودليل واضح على صحة أمر هذه العدة من الائمة لا يتهيأ لاحد من أهل الدعاوي الباطلة - المنتمين إلى الشيعة وهم منهم براء - أن يأتوا على صحة دعاويهم وآرائهم بمثله، ولا يجدونه في شئ من كتب الاصول التي ترجع إليها الشيعة ولا في الروايات الصحيحة، والحمد لله رب العالمين.

و در میان تمامی‌کسانی که از شیعه بار دانش به دوش دارند و آن را از پیشوایان خود نقل می‌کنند، اختلافی در این نیست که کتاب سلیم بن قیس هلالی متنی است از بزرگ‌ترین کتاب‌های متون که اهل علم آن را از ناقلان حدیث اهل بیت علیهم السلام روایت کرده‌اند و قدیمی‌ترین آن‌هاست زیرا همه آنچه این متن حاوی آن است منحصرا از رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام و مقداد و سلمان فارسی و ابی ذر و معاصرینشان که در این مسیر بوده‌اند یعنی از کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام را دیده و از آن دو حدیث شنیده‌اند، نقل شده است، و آن کتاب اصولی است که شیعه به آن مراجعه می‌کند، کتابی است مرجع که بر آن تکیه و اعتماد می‌نمایند و ما پاره‌ای از آنچه کتاب شامل آن است و غیر آن را از بیان چگونگی امامان دوازده‌گانه به وسیله رسول خدا صلی الله علیه و آله و راهنماییش به آن‌ها و خاطرنشان ساختن و یاد کردن مکرر او از تعداد آنان و گفته آن حضرت که فرمودند: «همانا امامان از فرزندان حسین نه نفرند که نهمین آن‌ها قائمشان و ظاهر ایشان و باطن ایشان و برترینشان است.» در این کتاب آورده‌ایم که آن احادیث هر عذر و بهانه‌ای را قطع و هر شبهه‌ای را برطرف می‌سازد و ادعای هر باطل‌گو و مزخرفات هر بدعت‌گذار و گمراهی هر فریبکار را رد می‌کند و دلیل روشنی است بر درستی امر این عده از امامان که برای هیچ یک از آنان که ادعاهای نادرست و ناحق می‌کنند _ کسانی که خود را به شیعه می‌بندند و شیعه از آن‌ها به دور است _ چنین دلیل فراهم نمی‌آید که بر درستی دعواها و نظرات خود مانند آن را بیاورند و نه در هیچ یک از کتب اصول نیز که شیعه به آن مراجعه می‌کند و روایات صحیح آن را نمی‌یابند. و حمد و سپاس برای پرودگار عالمیان است.

الغیبة، تالیف ابی زینب نعمانی، صفحه ۱۰۳-۱۰۴، ذیل حدیث ۳۰، چاپ دار الجوادین

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 565
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 4:38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

تعدادی از القاب و اوصاف امیر المومنین علیه السلام

شهید قاضی نور الله تستری (شوشتری) قدس الله روحه الشریف در بیان القاب و اوصاف امیر المومنین علیه السلام می‌نویسد:

(1) عليّ سيد المسلمين‌

(2)» امام المتقين‌

(3)» قائد الغرّ المحجلين‌

(4)» يعسوب المؤمنين‌

(5)» وليّ المتقين‌

(6)» يعسوب الدين‌

(7)» أمير المؤمنين «أمير كل مؤمن»

(8)» سيّد ولد آدم «ما خلا النبيّين»

(9)» خاتم الوصيين‌

(10)» اوّل من يرى رسول اللّه يوم القيامة

(11)» اوّل من يصافح النبي يوم القيامة

(12)» الصديق الأكبر

(13)» فاروق هذه الامة

(14)» الفاروق بين الحق و الباطل‌

(15)» اوّل من صدق رسول اللّه «آمن‌ رسول اللّه»

(16) عليّ اول من آمن باللّه‌

(17)» يعسوب المسلمين‌

(18)» خليفة رسول اللّه «في أمته من بعده»

(19)» يعسوب قريش‌

(20)» خير من تركه رسول اللّه‌

(21)» سيّد العرب‌

(22)» سيد في الدنيا و الآخرة

(23)» سيد المؤمنين‌

(24)» وزير رسول اللّه‌

(25)» صاحب رسول اللّه‌

(26)» اوّل من وحد اللّه مع رسوله‌

(27)» منجز وعد رسول اللّه‌

(28)» موضع سرّ رسول اللّه‌

(29)» خير من تركه (اخلفه) رسول‌ اللّه من بعده

(30)» قاضى دين رسول اللّه‌

(31) عليّ أخو رسول اللّه «في الدنيا و الآخرة»

(32)» عيبة علم رسول اللّه‌

(33)» باب رسول اللّه الذي يؤتي منه‌

(34)» وصىّ رسول اللّه‌

(35)» القائم بأمر رسول اللّه‌

(36)» الامام على امّة رسول اللّه «امام الامّة»

(37)» خليفة اللّه في أرضه «بعد رسوله»

(38)» امام خلق اللّه «البرية»

(39)» مولى البرّية

(40)» وارث علم رسول اللّه‌

(41)» أبو ذريّة النبي «ولد النبيّ»

(42)» عضد «عاضد رسول اللّه»

(43)» أمين رسول اللّه على وحيه‌

(44)» مولى من كان رسول اللّه مولاه‌

(45)» صاحب لواء رسول اللّه في المحشر

(46)» قاضى عداة رسول اللّه‌

(47)» الذّائد عن حوض رسول اللّه‌

(48)» أبو هذه الامّة

(49)» صاحب حوض رسول اللّه‌

(50)» قاتل الناكثين و القاسطين و المارقين‌

(51) عليّ وليّ المؤمنين «كل مؤمن» بعد رسول اللّه‌

(52)» صفىّ رسول اللّه‌

(53)» حبيب رسول اللّه‌

(54)» سيّد الأوصياء «الوصيين»

(55)» أفضل الوصيّين‌

(56)» خاتم الأوصياء

(57)» خير الأوصياء «الوصيّين»

(58)» امام الأتقياء

(59)» وارث النّبي‌

(60)» سيف اللّه‌

(61)» الهادي‌

(62)» أبو الأئمة الطاهرين‌

(63)» أقدم الناس سلما

(64)» وزير رسول اللّه «في السماء و الأرض»

(65)» أحبّ الأوصياء إلى اللّه‌

(66)» أعظم «اشرف» الناس حسبا

(67)» أكرم الناس منصبا

(68)» أرحم الناس بالرّعية

(69)» أعدل الناس بالسّوية «في‌ الرّعية»

(70) عليّ أبصر الناس بالقضيّة

(71)» ولىّ اللّه‌

(72)» ولىّ رسول اللّه «في الدنيا و الآخرة»

(73)» ولىّ المؤمنين بعد رسول اللّه‌

(74)» المؤدى عن رسول اللّه‌

(75)» امام كل مؤمن و مؤمنة

(76)» وليّ كلّ مؤمن و مؤمنة

(77)» الآخذ بسنّة رسول اللّه‌

(78)» الذّابّ عن ملة رسول اللّه‌

(79)» أولى الناس بعد رسول اللّه‌

(80)» أوّل الناس «المؤمنين» ايمانا

(81)» أوفى الناس «المؤمنين» بعهد اللّه‌

(82)» أقوم الناس بعهد اللّه‌

(83)» أقسم الناس «المؤمنين» بالسوية

(84)» أرأف الناس «المؤمنين» بالرعية

(85)» أعدل الناس في الرّعية

(86)» أمين اللّه على سرّه‌

(87)» أعظم الناس عند اللّه مزيّة

(88)» سيّد الأوّلين و الآخرين ما خلا النبيّين‌

(89)» قبلة العارفين

(90) عليّ اوّل المسلمين (الأصحاب) إسلاما

(91)» اقدم الامّة سلما «ايمانا»

(92)» أكثر الامّة علما

(93)» أعظم الامّة «أفضل الامّة» «أوفر الامّة» حلما «احلم الناس»

(94)» أحسن الناس خلقا

(95)» أعلم الامّة باللّه‌

(96)» أوّل الناس ورودا على الحوض‌

(97)» آخر الناس عهدا برسول اللّه‌

(98)» أول الناس لقيا برسول اللّه‌

(99)» أشجع الناس قلبا

(100)» أسخى «اسمح» الناس كفّا

(101)» قسيم الجنة و النار

(102)» أصح الناس دينا

(103)» أفضل الناس يقينا

(104)» أكمل الناس حلما

(105)» راية الهدى‌

(106)» منار الايمان‌

(107)» إمام اولياء اللّه‌

(108)» نور جميع من أطاع اللّه‌

(109)» صاحب راية رسول اللّه يوم‌ القيامة

(110) عليّ أمين رسول اللّه «ثقة رسول اللّه» على مفاتيح خزائن رحمة اللّه‌

(111)» كبير الناس‌

(112)» نور أولياء اللّه‌

(113)» امام من أطاع اللّه‌

(114)» أمين رسول اللّه في القيامة

(115)» صاحب حوض رسول اللّه‌

(116)» حبيب قلب رسول اللّه‌

(117)» مستودع مواريث الأنبياء

(118)» أمين اللّه على أرضه‌

(119)» حجة اللّه على بريته‌

(120)» ركن الايمان‌

(121)» عمود الإسلام‌

(122)» مصباح الدجى‌

(123)» منار الهدى‌

(124)» العلم المرفوع لأهل الدنيا

(125)» الطريق الواضح‌

(126)» الصراط المستقيم‌

(127)» الكلمة التي الزمها اللّه المتقين‌

(128)» أعلم المؤمنين بايّام اللّه‌

(129)» أعظم المؤمنين رزيّة

(130) عليّ غاسل رسول اللّه‌

(131)» دافن رسول اللّه‌

(132)» المتقدّم إلى كل شديدة و كريهة

(133)» أقوم الناس بأمر اللّه‌

(134)» الرّءوف بالناس‌

(135)» الأواه‌

(136)» الحليم‌

(137)» أفضل الناس منزلة

(138)» أقرب الناس قرابة

(139)» أعظم الناس غنى‌

(140)» حجة رسول اللّه‌

(141)» باب اللّه‌

(142)» خليل اللّه‌

(143)» خليل رسول اللّه‌

(144)» سيف رسول اللّه‌

(145)» الطريق إلى اللّه‌

(146)» النبأ العظيم‌

(147)» المثل الأعلى‌

(148)» إمام المسلمين‌

(149)» سيد الصديقين‌

(150)» قائد المسلمين إلى الجنة

(151) عليّ أتقى الناس‌

(152)» أفضل الناس «هذه الامّة»

(153)» أعلم الناس‌

(154)» صالح المؤمنين‌

(155)» عالم الناس‌

(156)» الدّال‌

(157)» العابد

(158)» الهادي‌

(159)» المهدى‌

(160)» الفتى‌

(161)» المجتبى للامامة

(162)» صاحب رسول اللّه في المقام المحمود

(163)» الملك في الآخرة

(164)» صاحب سرّ رسول اللّه‌

(165)» الأمين في أهل الأرض‌

(166)» الأمين في أهل السماء

(167)» محيي سنة رسول اللّه‌

(168)» ممسوس في ذات اللّه‌

(169)» أكمل الامّة يقينا

(170)» مقيم الحجة

(171)» حجة النبي على امّته يوم‌ القيامة

(172) عليّ شيخ المهاجرين و الأنصار

(173)» لحم رسول اللّه و دمه و شعره‌

(174)» ابو السبطين‌

(175)» أبو الريحانتين‌

(176)» مفرّج الكرب عن رسول اللّه‌

(177)» أسد اللّه في أرضه‌

(178)» سيف اللّه «على أعدائه»

(179)» حبيب اللّه‌

(180)» حامل راية رسول اللّه‌

(181)» صاحب لواء الحمد

(182)» اول من يدخل الجنة

(183)» اول من يقرع باب الجنة

(184)» ربانىّ هذه الامة

(185)» ديان العرب‌

(186)» ديان هذه الامة

(187)» ذو قرني الجنة

(188)» عبقري أصحاب رسول اللّه‌

(189)» أمير البررة

(190)» قاتل الفجرة

(191)» قاتل الكفرة

(192)» الأخيشن «الأخشن» «المخشوشن «الاخشى» في ذات اللّه.

(193) عليّ صهر رسول اللّه‌

(194)» خير البشر

(195)» خير الناس‌

(196)» خير الرجال‌

(197)» خير هذه الامة بعد نبيّها

(198)» خير البرية

(199)» خير من طلعت عليه الشمس و غربت بعد النبي‌

(200)» صاحب رسول اللّه في الجنة

(201)» ألب الامّة

(202)» أمير آيات القرآن‌

(203)» صاحب لواء رسول اللّه في الدنيا و الآخرة

(204)» إمام البررة

(205)» رفيق رسول اللّه في الجنة

(206)» أحبّ الخلق إلى اللّه و رسوله‌

(207)» باب العلم‌

(208)» أحبّ الرجال إلى النبي‌

(209)» أقرب الناس من رسول اللّه‌

(210)» أجود الناس منزلة

(211)» أعظم الناس عند اللّه عناء

(212)» أعظم الناس على اللّه

(213) عليّ قائد الامة إلى الجنّة

(214)» حجة اللّه على الناس بعد رسول اللّه‌

(215)» أمين رسول اللّه‌

(216)» الصديق‌

(217)» الشاهد

(218)» أقرب الناس إلى الجنة

(219)» قائد المؤمنين إلى الجنة

(220)» المهتدى‌

(221)» أبو اليتامى و المساكين‌

(222)» زوج الأرامل‌

(223)» ملجأ كلّ ضعيف‌

(224)» مأمن كل خائف‌

(225)» حبل اللّه المتين‌

(226)» العروة الوثقى‌

(227)» كلمة التقوى‌

(228)» عين اللّه‌

(229)» لسان اللّه الصادق‌

(230)» جنب اللّه‌

(231)» يد اللّه المبسوطة على عباده بالمغفرة و الرحمة

(232)» باب الحطة

(233) عليّ اول من صدق رسول اللّه‌

(234)» اول من وحد اللّه‌

(235)» باب علم رسول اللّه‌

(236)» باب مدينة العلم‌

(237)» ابو العترة الطاهرة الهادية

(238)» وارث علم النبيّين‌

(239)» احكم الناس حكما

(240)» حجة اللّه في أرضه بعد النبي

(241) عليّ أمين رسول اللّه على حوضه‌

(242)» ولىّ كلّ مؤمن و مؤمنة «كل مسلم و مسلمة»

(243)» ولىّ من كان رسول اللّه وليه‌

(244)» خليفة اللّه على عباده‌

(245)» المبلغ من اللّه و رسوله‌

(246)» قاصم عداة رسول اللّه

(247)» خدن رسول اللّه‌

احقاق الحق و ازهاق الباطل، تالیف نور الله شوشتری، جلد ۴، صفحه ۴-۱۰، چاپ منشورات آیة الله مرعشی نجفی

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 901
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 9:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

تصریح استاد شفیعی کدکنی به تعصب و تنگ‌نظری خواجه عبد الله انصاری و ارادتش به معاویه

آقای دکتر شفیعی کدکنی از اساتید بزرگ در زمینه زبان و ادبیات فارسی و شناخت و تصحیح آثار صوفیه در مقدمه‌اش بر کتاب تاریخ نیشابور می‌نویسد:

«کسانی که او (حاکم نیشابوری) را به تشیع متهم کرده‌اند، افراد بسیار متعصب و تنگ‌نظری از نوع خواجه عبد الله انصاری بوده‌اند که در حق حاکم گفته است: «ثقة في الحديث ورافضي الخبيث» یعنی در نقل احادیث، بسیار مورد وثوق است اما رافضی (شیعه) خبیثی است و از جمله دلایل رفض و تشیع او را یکی این دانسته‌اند که وی با معاویه و آل معاویه دشمنی داشته و این دشمنی را آشکار می‌کرده است».

همچنین در پاورقی همان صفحه می‌نویسد:

«از به کار بردن کلمه «تنگ‌نظر» در مورد این مرد بزرگ بسیار متاسفم ولی خوانندگان باید بدانند که چهره افسانه‌ای و موجود در «مناجات‌ها» که اغلب آن‌ها منسوب به اوست (یعنی انتسابشان به او قابل تایید نیست) با آنچه حقیقت تاریخی او را که مردی است بسیار متعصب در مذهب حنبلی تشکیل می‌دهد زمین تا آسمان تفاوت دارد. از همین داوری او در باب حاکم طرز تفکر او را به خوبی می‌توان دریافت.»

تاریخ نیشابور، تالیف حاکم نیشابوری، با مقدمه شفیعی کدکنی، صفحه ۳۶، چاپ انتشارات آگاه

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 804
جمعه 8 اسفند 1398 زمان : 4:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

اعتقاد به ولایت امیر المومنین علیه السلام شرط ورود به بهشت و شفاعت

ثقة الاسلام کلینی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:

۳- أحمد بن محمد ومحمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن محمد بن عبد الحميد عن منصور بن يونس، عن سعد بن طريف، عن أبي جعفر عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: من أحب أن يحيى حياة تشبه حياة الأنبياء، ويموت ميتة تشبه ميتة الشهداء ويسكن الجنان التي غرسها الرحمن فليتول عليا وليوال وليه وليقتد بالأئمة من بعده، فإنهم عترتي خلقوا من طينتي، اللهم ارزقهم فهمي وعلمي، وويل للمخالفين لهم من أمتي، اللهم لا تنلهم شفاعتي.

سعد بن طریف گفت: امام باقر علیه السلام فرمودند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس دوست دارد زندگیش مانند زندگی پیامبران، و مردنش مانند مردن شهیدان باشد، و در باغ‌هایی که خداوند مهربان کاشته است سکونت نماید، باید به ولایت امیر المومنین علیه السلام معتقد بوده و آن حضرت و دوستدارش را دوست داشته باشد، و به ائمه بعد از او اقتدا نماید زیرا که آنان عترت من هستند و از طینت من آفریده شده‌اند. خدایا! فهم و علمم را نصیب آنان گردان و وای بر کسانی از امت من که با آنان مخالفت ورزند، خدایا! شفاعتم را نصیب آنان نگردان.

الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۲۰۸، حدیث ۳، چاپ دار الکتب الاسلامیة

محسنیون ۱۱۰

شیخ‌هادی نجفی در مورد سند روایت می‌نویسد:

الرواية معتبر الأسناد، بل صحيحة.

سند روایت معتبر بلکه صحیح است.

موسوعة احادیث اهل البیت علیهم السلام، تالیف شیخ‌هادی نجفی، جلد ۵، ص۳۷۷-۳۷۸، حدیث ۶۲۸۲، چاپ دار احیاء التراث العربی

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 759
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 12:44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

امیر المومنین و سایر معصومین علیهم السلام معنای تمام اسلام

سید بن طاووس و ابن شاذان قمی‌رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:

فيما نذكره من «المائة حديث» بطرقهم وهو الحديث الحادي والأربعون، من تسمية رسول الله صلى الله عليه وآله عليا عليه السلام سيد الوصيين وأمير المؤمنين وأخو رسول رب العالمين وخليفته على الناس أجمعين. فقال ماهذا لفظه: حدثنا محمد بن الحسين بن أحمد بن محمد بن جعفر ، عن محمد بن الحسين عن إبراهيم بن‌هاشم عن محمد بن سنان عن زياد بن المنذر عن سعد بن طريف عن الأصبغ عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول: معاشر الناس، اعلموا أن لله بابا من دخله أمن من النار. فقام إليه أبو سعيد الخدري فقال: يا رسول الله، اهدنا إلى هذا الباب حتى نعرفه. قال: هو علي بن أبي طالب سيد الوصيين وأمير المؤمنين وأخو رسول رب العالمين وخليفته على الناس أجمعين. معاشر الناس، من أحب أن يستمسك بالعروة الوثقى التي لا انفصام لها فليستمسك بولاية علي بن أبي طالب فان ولايته ولايتي وطاعته طاعتي. معاشر الناس، من أحب أن يعرف الحجة بعدى فليعرف علي أبي طالب. معاشر الناس، من سره أن يتولى ولاية الله فليقتد بعلي بن أبي طالب والائمة من ذريتي، فانهم خزان علمي. فقام جابر بن عبد الله الأنصاري فقال: يا رسول الله، وما عدة الائمة ؟ فقال: يا جابر، سألتني رحمك الله عن الإسلام بأجمعه، عدتهم عدة الشهور وهي «عند الله إثنى عشر شهرا في كتاب الله يوم خلق السماوات والأرض» ، وعدتهم عدة العيون التي انفجرت لموسى بن عمران عليه السلام حين ضرب بعصاه الحجر «فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا» ، وعدتهم عدة نقباء بني إسرائيل، قال الله تعالى: «ولقد أخذ الله ميثاق بني إسرائيل وبعثنا منهم اثنى عشر نقيبا». فالائمة يا جابر، أولهم علي بن أبي طالب وآخرهم القائم .

ابن عباس گفت: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمودند:‌‌‌ای مردم! بدانید برای خداوند تعالی دری هست که هر کس به آن وارد شود ایمن از آتش می‌گردد. پس ابو سعید خدری برخاسته و عرض کرد: یا رسول الله! ما را به این در راهنمایی کن تا آن را بشناسیم. آن حضرت فرمودند: آن على بن ابی طالب علیهما السلام سرور همه جانشینان و امیر مومنان و برادر فرستاده پروردگار جهانیان و خلیفه او بر تمامی‌مردمان است.‌‌‌ای مردم! هرکس دوست دارد که به دستگیره محکمی‌که گسستنی برای آن نیست چنگ بزند، پس باید به ولایت علی بن ابی طالب علیهما السلام چنگ بزند، زیرا ولایت او ولايت من و فرمانبرداری از او فرمانبرداری از من است.‌‌‌ای مردم! هرکس دوست دارد که حجت بعد از من را بشناسد، پس باید علی ابن ابی طالب علیهما السلام را بشناسد.‌‌‌ای مردم! هر کس دوست دارد که ولایت خدا را عهده‌دار شود، پس باید به على ابن ابی طالب علیهما السلام و امامان از نسل من اقتدا کند؛ چون ایشان گنجینه‌داران دانش من هستند. پس جابر بن عبدالله انصاری برخاسته و عرض کرد: یا رسول الله! امامان چه تعداد هستند؟ آن حضرت فرمودند:‌‌‌ای جابر! خدا تو را رحمت کند! از تمامی‌اسلام پرسیدی. شماره آن‌ها شماره ماه‌های سال است و آن نزد خداوند تعالی، و در کتاب او از روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده تاست، و شماره آن‌ها شماره چشمه‌هایی است که برای حضرت موسی بن عمران علیه السلام جوشید، در آن موقعی که عصای خود را بر آن سنگ زد و دوازده چشمه از آن جوشید، و شماره آن‌ها شماره سرپرستان و نقبای بنی اسرائیل است، خداوند تعالی فرمود: خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده نقيب برانگیخت. پس‌‌‌ای جابر! اولین از آن امامان، علی بن ابی طالب علیهما السلام و آخرشان حضرت قائم علیه السلام است.

اليقين، تالیف سید بن طاووس، صفحه ۲۴۴-۲۴۵، باب ۸۱، چاپ دار العلوم بیروت

محسنیون ۱۱۰

مائة منقبة، تالیف ابن شاذان قمی، صفحه ۸۰-۸۲، منقبت ۴۱، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 602
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 23:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

عاقبت شریک گرداندن غیرمعصوم در امامت

ثقة الاسلام کلینی و شیخ نعمانی رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:

۶- محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن محمد بن سنان، عن طلحة بن زيد عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من أشرك مع إمام إمامته من عند الله من ليست إمامته من الله كان مشركا بالله.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در امامت امامی‌که از ناحیه خداوند است، شخصی دیگری را که از سوی خدا نیست (یعنی غیر معصوم) شریک و سهیم بداند، مشرک به الله گشته است.

الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۳۷۳، حدیث ۶، چاپ دار الکتب الاسلامیة

محسنیون ۱۱۰

الغیبة، تالیف ابن ابی زینب نعمانی، باب ۷، حدیث ۸، صفحه ۱۲۹، چاپ دار الجوادین

محسنیون ۱۱۰

مبادا غیر معصوم را ولی امر مسلمین و مفترض الطاعة بدانی

محسنیون ۱۱۰

بازدید : 868
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 23:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

محسنیون ۱۱۰

محسنیون ۱۱۰

مناظره کوتاه امام رضا علیه السلام با یحیی بن ضحاک سمرقندی و ابطال خلافت ابو بکر با یک جمله

ابن شهر آشوب مازندرانی رضوان الله علیه از علمای بزرگ شیعه روایت کرده است:

وَ رَوَى ابْنُ جَرِيرِ بْنُ رُسْتُمَ الطَّبَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ الطُّوسِيِّ عَنْ أَشْيَاخِهِ فِي حَدِيثٍ‌ أَنَّهُ انْتَدَبَ لِلرِّضَا ع قَوْمٌ يُنَاظِرُونَهُ فِي الْإِمَامَةِ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فَأَذِنَ لَهُمْ فَاخْتَارُوا يَحْيَى بْنَ الضَّحَّاكِ السَّمَرْقَنْدِيَّ فَقَالَ سَلْ يَا يَحْيَى قَالَ يَحْيَى بَلْ سَلْ أَنْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِتُشَرِّفَنِي بِذَلِكَ فَقَالَ ع يَا يَحْيَى مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ ادَّعَى الصِّدْقَ لِنَفْسِهِ وَ كَذَّبَ الصَّادِقِينَ أَ يَكُونُ صَادِقاً مُحِقّاً فِي دِينِهِ أَمْ كَاذِباً فَلَمْ يُحِرْ جَوَاباً سَاعَةً فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَجِبْهُ يَا يَحْيَى فَقَالَ قَطَعَنِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَالْتَفَتَ إِلَى الرِّضَا فَقَالَ مَا هَذِهِ الْمَسْأَلَةُ الَّتِي أَقَرَّ يَحْيَى بِالانْقِطَاعِ فِيهَا فَقَالَ ع إِنْ زَعَمَ يَحْيَى أَنَّهُ صَدَّقَ الصَّادِقِينَ فَلَا إِمَامَةَ لِمَنْ شَهِدَ بِالْعَجْزِ عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ عَلَى مِنْبَرِ الرَّسُولِ وَلِيتُكُمْ وَ لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ الْأَمِيرُ خَيْرٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ وَ إِنْ زَعَمَ يَحْيَى أَنَّهُ صَدَّقَ الصَّادِقِينَ فَلَا إِمَامَةَ لِمَنْ أَقَرَّ عَلَى نَفْسِهِ عَلَى مِنْبَرِ الرَّسُولِ ص أَنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي وَ الْإِمَامُ لَا يَكُونُ فِيهِ شَيْطَانٌ وَ إِنْ زَعَمَ يَحْيَى أَنَّهُ صَدَّقَ الصَّادِقِينَ فَلَا إِمَامَةَ لِمَنْ أَقَرَّ عَلَيْهِ صَاحِبُهُ فَقَالَ كَانَتْ إِمَامَةُ أَبِي بَكْرٍ فَلْتَةً وَقَى اللَّهُ شَرَّهَا فَمَنْ عَادَ إِلَى مِثْلِهَا فَاقْتُلُوهُ فَصَاحَ الْمَأْمُونُ عَلَيْهِمْ فَتَفَرَّقُوا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى بَنِي هَاشِمٍ فَقَالَ لَهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ أَنْ لَا تُفَاتِحُوهُ وَ لَا تَجْمَعُوا عَلَيْهِ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ عِلْمُهُمْ مِنْ عِلْمِ رَسُولِ اللَّهِ‌.

عده‌ای از حضرت رضا علیه السلام خواهش کردند که در حضور مامون در مناظره‌ای در مورد امامت شرکت کند. آن حضرت پذیرفت، و مجلسی تشکیل شد و یحیی بن ضحاک سمرقندی برای بحث با ایشان دعوت شد. امام رضا فرمودند: بپرس! یحیی گفت: شما بپرسید‌‌‌ای پسر رسول خدا تا ما به سوال شما افتخار کنیم. امام رضا علیه السلام فرمودند:‌‌‌ای یحیی، نظر تو درباره کسی که ادعا می‌کند راستگوست ولی به راستگویان، نسبت دروغ‌گویی می‌دهد، چیست؟ آیا چنین کسی راستگو و پیرو دین حق است یا دروغگو؟ یحیی مدتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت. مامون گفت: چرا جواب نمی‌دهی؟ یحیی گفت: سوالی از من کرد که نمی‌توانم پاسخ دهم. مامون از حضرت رضا علیه السلام پرسید: منظورتان از این سوال چه بود؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: من از یحیی با کنایه پرسیدم اگر ابو بکر راستگو بود، پس راویان صادق و راستگو که گفته‌اند ابو بکر بر فراز منبر رسول خدا اعلام کرد: شما مرا امیر خود قرار دادید ولی من بهتر از شما نیستم. باید این سخن هم راست باشد و اگر این سخن ابو بکر راست است می‌گوییم امیر باید از رعیت بهتر باشد، پس ابو بکر امام نیست. همچنین از قول ابو بکر نقل کرده‌اند که گفته است: من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و من گرفتار او هستم. اگر ابو بکر راستگوست و این سخن هم راست است، پس نمی‌تواند امام باشد چون شیطان نمی‌تواند در امام تصرف کند. و نیز از عمر نقل کرده‌اند که گفته است: امامت ابو بکر یک کار ناگهانی و بدون مقدمه بود که خداوند ما را از شر آن حفظ کرد؛ پس هر کس این کار را تکرار کند، او را بکشید. اگر عمر راستگو بود پس امامت ابو بکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته که خودش برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت ندارد. سخن آن حضرت که به اینجا رسید مامون آنچنان عصبانی و ناراحت شد که بی‌مقدمه فریادی کشید که همه آن عده متفرق شدند. سپس رو کرد به بنی‌هاشم و گفت: مگر من نگفتم علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را شروع‌کننده بحث قرار ندهید و بر علیه او جمع نشوید؟! این‌ها علمشان از علم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است!

مناقب آل ابی طالب، تالیف ابن شهر آشوب، جلد ۴، صفحه ۳۸۰، چاپ دار الاضواء

محسنیون ۱۱۰

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 741
  • بازدید سال : 1836
  • بازدید کلی : 94866
  • کدهای اختصاصی